...

تو سر ریز تمام خواسته های منی- تو تمام ناتمام منی

...

تو سر ریز تمام خواسته های منی- تو تمام ناتمام منی

من از تبار بارانم

سروده ای در وصف حالم:

من از تبار بارانم

و از شهرستان باران به دهستان دیو و  پری ها آمده ام

عاشق بارانم

من کوچه پس کوچه های شهر را  با کودکان آبی       رنگش میپرستم

آرزویم بوسیدن معبد یگانه هستیم است

وتک وتک ذرات وجودم عشق را میشناسند

 عاشق کوچه ها با جوی خدا هستم

چرا که من از بارانم

با تپش باد خزانم

وبا باران بهارم

وندایی که مرا خواند

به عشق به اوج همه گریستن ها

یارم اما

از من جداست

هم دم پری بی سروپاست

قصه ی من از لیلی ها و مجنون ها جداست

ومن در این وادی

در این احساس تنهای

  فرهاد وار ایستاده ام

عاشق دو دست بارانی ام

یارم اما

کلبه اش در دیار نا آشناست

آن جا که جای گریه های من بی صداست

تنها نشانی که از او دارم جفاست

من آسمانی ام از کویر دورم

اما...                                                       

   تن وجانم تشنه است نه آب میخواهد نه

شراب

یارم اما ازمن جداست...


ماه ماهانم

باز هم فانوس دل را بر دست میگیرم

و عاشقانه در شب سیاه دفتر شاعرانه هایم نوری از نگاهت می پاشم وتمام شب را جای ستاره هایش از واژها هایی در وصف تو مینگارم نگاهت را جای ماه مینشانم وبا بارش چشمانم واژه هارا برای تو مروارید گون میکنم و تو را در آسمان شبانگاهی دفتر شاعرانه هایم میستایم ماه ماهانم


عید سعید ولایت امیر مسلمین بر شما مبارک باد